بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭﻱ )ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ( ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻣﺮﺩم ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧﺪ، ﻭ ﺁﻫﻦ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﻗﻮﺕ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻳﻲ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﻮﺩﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﻭ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ.(حدید /٢٥)
مقاومت؛ مسیر کمال مومنان
در قرآن کریم به طور مکرر از واژه «قیام» و «اقامه » استفاده شده است.
مفسران بر این عقیده هستند که چون انسان در حالت ایستاده مسلط بر کار بوده و قوی تر میباشد این تعابیر به معنای مقاومت است. حال با این توضیح بحث را ادامه میدهیم:
بدون شک یکی از اصلیترین شرایط و اوصاف امام معصوم علیه السلام قیام به قسط است. بر اساس آموزههای دینی همه ائمه علیهم السلام قائم به قسط و قوام دین خدا هستند. از آنجا که قرآن کریم مومن را در مسیر بندگی و کمال هدایت و تربیت میکند، نظارهگر هستیم که این مسئولیت را برای مومنان نیز مطرح نموده است. جای بسی افتخار است که انسان مومن شایستگی و لیاقت این را پیدا میکند که فرمان قیام را دریافت کرده و به پا خیزد. نظیر آنچه در آیه۴۶/سوره سبأ به آن اشاره شده است«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ﺑﮕﻮ: ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻣﻰﺩﻫﻢ (ﻭ ﺁﻥ ) ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻭ ﺩﻭ ﻭ ﻳﻚ ﻳﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻴﺪ»
(قیام به قسط) مسیری بسیار ارزشمند است انسان قائم و به پاخواسته کسی است که همه عوامل سقوط را در عقیده و اخلاق و عمل از وجود خویش دور میسازد.
توجه به این نکته ضروری است که درقران کریم همه از اقامه نماز سخن به میان آمده است و این یعنی بین قیام به قسط و اقامه صلاه رابطه تنگاتنگ وجود دارد. اگر انسانها اهل قیام برای خدا باشند، در برابر شرک و کفر ایستادگی نمایند میتوانند نماز را که ستون دین است به پا دارند.
بالاتر از قیام به قسط آن است که انسان در پرتو تعالیم الهی و با کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر خود، مقاومت در راه خدا را چنان ادامه دهد که این وصف برای او همچون حرفهای همیشگی در آید و« قوام» به قسط گردد. قرآن در آیه
۱۳۵ نساء میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! (ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ) ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ، ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ..»
( قوام ) بودن یعنی قیام فراوان داشتن، استمرار ایستادگی در راه خدا، به طوری که مومن وجودی استوار و پابرجا و مقاوم پیدا میکند.
نکته اول: پس از این که در آیات پیشین، اشاره به قساوت قلب عدهای و سنگینی آنان در عمل به تکالیف الهی به ویژه انفاق در راه خدا، شد و آنان به اهل کتاب تشبیه شدند خداوند متعال برای حیات قلب افراد و جامعه دعوت به انفاق و دوری از بخل نمود. چه بسیار افراد و جوامعی که دچار سنگدلی هستند اما با راه رهایی آن آشنا نیستند.
بنابراین آمدن پیامبران و کتب آسمانی ضروری است. خداوند در ادامه آن آیات میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ..» مراد از (بینات) معجزات روشنگر و دلائل عقلی است که حجت را بر مردم تمام میکند.یعنی انبیاء علیهم السلام را با معجزات روشنی فرستادیم که تأمل و تفکر در آن ها هیچ تردید و ابهامی بر جای نمیگذارد سپس در ادامه میفرماید: « وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ». انبیاء الهی فرستاده شدند تا جنبه علمی و عملی مردم را تامین کنند زیرا انسان زمانی کامل میشود که اسرار جهان را خوب بفهمد و براساس این فهمیدهها نیک عمل کند بنابراین خدای سبحان، پیامبران همراه با کتاب و میزان فرستاد تا مردم عقاید اخلاق و اعمالشان را با آن میزان که معیار سنجش حق و باطل است بسنجند.
(کتاب): مجموعه معارف و احکام دینی است که مسائل علمی را نیز در بر دارد. مثل کتاب نوح علیه السلام، ابراهیمعلیه السلام، تورات انجیل و قرآن.( میزان ) به معنای مجموعه سیره رهبران الهی است که به وسیله آن دین شناخته میشود.
نکته دوم:هدف از آمدن پیامبران و انزال کتاب و میزان قیام مردم به قسط و عدل است «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ » قیام، در قرآن بیشتر به معنای مقاومت است نه ایستادن عمودی. حالت ایستاده نیرومندترین و راحتترین حالت برای انجام کارهاست به همین جهت از مقاومت به قیام تعبیر میشود. بنابراین عبارت مردم باید برای حفظ احکام قیام و ایستادگی کنند.
نکته سوم:گاهی دعوت با ابزار موعظه، جدال احسن و حکمت سودمند نمیافتاد به ویژه وقتی که فسادگران در صحنه باشند بنابراین نیاز به شدت هست میفرماید: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ» سلاح برای مبارزه با طغیان و ستمگرانی است که مانع برپایی قسط و عدل میشود، علاوه بر آن منافع فراوان برای زندگی مردم و رفاه و آسایش آنان دارد«وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ» لازم به ذکر است آهن امروز قطب اقتصادی و تجاری جهان به شمار میرود. علت دیگری که برای فرستادن آهن در آیه اشاره شده است این است که: روشن گردد چه افرادی در دفاع از جامعه صالح و بسط کلمه حق در صحنه حضور دارند، به بیان دیگر باید آشکار شود که چه کسی بر اثر ایمان به غیب در زمان غیبت معصوم خدا و رسولانش را یاری میکند«وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»