بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«مااَصَابَ مِن مُّصِيبَه فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذلکَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»؛
هیچ گزند وآسیبی در زمین (چون، ﺳﻴﻞ ، طوﻓﺎﻥ ﻭ ﻗﺤﻄﻲ) ﻭ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ (چون ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ، رنج، تعب، ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ، ) ﺭﻭﻱ ﻧﻤﻰﺩﻫﺪ ﻣﮕﺮ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ( ﭼﻮﻥﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ) ﺛﺒﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻲﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻦ ( ﺗﻘﺪﻳﺮﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﻄﻌﻲ ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻣﺪﻧﺶ ) ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
«كَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُور»
تا ( بایقین به اینکه هرگزند و آسیبی وهر عطا ومنعی فقط به اراده خداست و شما را درآن اختیاری نیست) برآنچه از دست شما رفت ، ﺗﺄﺳﻒ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻧﺸﻮﻳﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﮔﺮﺩﻧﻜﺶ ﺧﻮﺩﺳﺘﺎ ﺭﺍ ( ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ) ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
«الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»
همانان که همواره بخل میورزند ومردم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺨﻞ ﻭﺍ ﻣﻰﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ( ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ) ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ( ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻰﺭﺳﺎﻧﺪ )، ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (۲۲/٢٤ سوره حدید)
درمـان قـرآنـی رذائـل
رذایل اخلاقی تعبیر آشنایی است که وقتی به کار میرود اوصافی همچون تکبر ،غرور، فخر فروشی، دلبستگی به دنیا و.... به ذهن میآید . به راستی درمان قرآنی این موارد چیست؟ با عناوین کلی همچون خودسازی ، زهد ، تزکیه نفس آشنایی داریم اما دقت قرآنی مطلب دیگری دارد.
قرآن راه مصونیت از خطرات رذائل را در مهار قوه خیال انسان میداند. تعبیر به " مُخْتَالٍ فَخُورٍ" در این آیات مهم است ،( مختال) به کسی میگویند که برای خود فضیلتهایی را خیال میکند و با توهمهای خود افتخار
و مباهات مینماید. بسیاری از رذیلتهایی نظیر: خود بزرگ بینی، تحقیر دیگران ،دنیا دوستی... ناشی از این قوه است که اگر مهار نشوند ،انسان را به خیال زدگی میکشانند و از رهبری عقل محروم میکنند، اما اگر شخص به این شناخت برسد که آنچه اکنون در دست دارد آزمون الهی است و پیش از این در اختیار دیگران بوده، او را از فخر فروشی نجات داده و نه تنها از قارونی شدن نجات میدهد بلکه راه انفاق و بخشش را به روی او میگشاید.
نکته اول: این آیات به انسان در خصوص مصائب مالی و جانی بینش توحیدی میدهد به طوری که به تحقق روحیه انفاق ،جهاد و زهد حقیقی منجرمیشود. میفرماید:"مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَه..."
(بُرء مصیبت) یعنی خدای سبحان وقوع حوادث را برنامه ریزی میکند و آنها را حساب شده و منظم و اندازهگیری شده میآفریند . مقصود از " مصیبت " در آیه حوادث ناگواری است که اعمال و گناهان انسان در آن سهمی ندارند. هر حادثه آفاقی که در زمین رخ میدهد مانند سیل ،زلزله، قحطی ،گرانی، جنگ ،آتش سوزی و... در کتاب الهی ثبت است.
ثبت و نگاشتن حوادث در کتاب الهی پیش از وقوع آنها در خارج به نظر انسانها دشوار است ولی برای خدای- توانمند آسان است."إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ"
حال سئوال این است که اطلاع داشتن از وجود چنین کتابی چه مسیر تربیتی برای شخص میتواند ایجاد کند؟
در پاسخ باید گفت عدم وجود چنین شناختی سبب میشود که انسان گمان کند باحرص و ذخیره کردن و عدم انفاق میتواند مال و جان خود را حفظ نماید در حالی که نقص مال و جان در علم الهی ثبت است و کسی را گریزی از آن نیست.
لازم به ذکر است که در آیه سیام سوره شوری میخوانیم:" هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید و بسیاری را عفو میکند " وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَه فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ"
با توجه به اینکه آیات یکدیگر را تفسیر میکنند هنگامی که این دو آیه در برابر هم قرار گیرند روشن میگردد مصائبی که دامنگیر انسان میشود بر دو نوع است : مصائبی که مجازات و کفاره گناهان اوست ، اما بخشی از- مصائب به گونهای است که ما هیچ گونه نقشی در آن نداریم و به صورت یک امر حتمی و اجتناب ناپذیر دامن فرد یا جامعه را میگیرد و حساب این دو از هم جداست.
نکته دوم: اکنون باید ببینیم فلسفه تقدیر مصائب در لوح محفوظ و بیان آن حقیقت در قرآن چیست؟آیه بعد پرده از روی این راز مهم برداشته و میگوید این برای آن است که به خاطر آنچه از دست دادهاید غمگین نشوید و به آنچه خداوند به شما داده شاد و دلبسته نباشید " لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا ..." این دو جمله کوتاه در حقیقت یکی ازمسائل پیچیده آفرینش را حل میکند چرا که انسان همیشه در جهان هستی با مشکلات و گرفتاریها و حوادثناگواری روبروست و غالباً از خود سوال میکند با اینکه خداوند مهربان و کریم و رحیم است این حوادث دردناکبرای چیست؟ قرآن میگوید هدف این بوده که شما دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید.
نکته سوم: آیه بعد در تکمیل بحث موثر است . جمله مهم را دقت کنید زیرا صفت و نشانی اصلی" مُخْتَالٍ -فَخُورٍ" را بیان میکند و اینکه چرا خداوند این گروه را دوست نمیدارد برای اینکه بخول میورزند انگیزهشان این است که مال خود را تکیهگاه افتخارات موهوم خود قرار دهند برای این است که رذایل اخلاقی را انتشاردهند و میخواهند سخاوت و بذل و بخشش در میان مردم شایع نشود " الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ " کسانی که از انفاق در راه خدا رویگردانند و با مواعظ الهی بیدار نمیشوند و اطمینان قلبی برایشان حاصل -نمیگردد باید بدانند که خداوند بینیاز و ستوده است و نیازی به بخششهای مالی آنان ندارد.
"وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ"